زاکربرگ را که میشناسید؟ بنیانگذار فیسبوک. جوان میلیاردری که خیلیها را با این پیشرفت خودش انگشت به دهان گذاشته. این چهره یک جمله دارد که خیلی دوستش دارم. او در جایی میگوید:
کارآفرینی، در مورد ایجاد تغییر است، و نه فقط در مورد ایجاد شرکت.
درباره این جمله بسیار میتوان نوشت. با توجه به این که خودم دارم کار رسانهای میکنم، حتی میشود برداشت رسانهای هم از آن کرد. اصل کلام این است که:
خیلیها شکست میخورند، چون دنبال دفتر و دستک و اسم و برند و شرکت و ریاست کلاسیک و . هستند. اگر از ابتدا قرار باشد روزی سه، چهار ساعت، از پنج صبح تا نه، ده صبح روی پروژهشان کار کنند و بعد بروند سر کار فعلیشان؛ و این فرآیند را دنبال کنند تا به نتیجه برسند، هرگز اقدام به کارآفرینی نخواهند کرد.
اصل قصه، این دفتر و دستکها نیست؛ اصل ماجرا این است که چه مشکلی در جهان وجود دارد که میخواهید آن را حل کنید یا چه تغییری میخواهید در دنیا ایجاد کنید. به همین سادگی. باقی موارد مثل دفتر و دستک و برند و شرکت و رویای مدیریت و ریاست کلاسیک، بعدتر از راه خواهد رسید. نباید در مسیر موفقیت حرفهای، این دو را اشتباه گرفت.
درسهایی که از فروشندگان مترو آموختم: سبکبال باشید، تند و هدفمند حرکت کنید
درسهایی که از فروشندگان مترو آموختم: تخصصی کار کردن
درسهایی که از فروشندگان مترو آموختم: استقامت و تسلیم نشدن
درسهایی که از فروشندگان مترو آموختم: جامعه هدف خود را به خوبی میشناسند
درسهایی که از فروشندگان مترو آموختم: در هر شرایطی راهی پیدا کن
همه چیز در موفقیتهای ظاهری خلاصه نمیشود/ درسهایی که از محمدعلی نجفی، شهردار اسبق تهران یاد گرفتم
لیورپول-بارسا؛ درس پایداری... هرگز، هرگز، هرگز تسلیم نشو؛ هرگز و باز هم هرگز...
اصل ,ایجاد ,شرکت ,کار ,دفتر ,مورد ,دفتر و ,دارد که ,و شرکت ,شرکت و ,برند و
درباره این سایت